September 18, 2019
Kevin Cashman and Cavan Kharrazian
Jacobin, September 1, 2019
در حال حاضر تحریم های آمریکا هزاران ایرانی را می کشند. با کنترل سیستم بانکی دنیا، قدرت تحریم گذاری آمریکا حقوق بشر را پایمال میکند و دنیا را تهدید میکند.
اخیرا، محمد جواد ظریف، به دعوت رئیس جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، با گروه هفت ملاقات کرد. این دعوت بهعنوان تلاش فرانسه برای آوردن دولت ترامپ به میز مذاکره در ارتباط با تحریمهایی که اقتصاد ایران را مختل کرده، شناخته شدهاست. در سال ۲۰۱۸، بعد از ماه ها مکالمات خصومت آمیز، دولت آمریکا از برجام یا “معاملهی ایران” خارج شد و کمپین “بیشترین فشار” را، که شامل تحریمهای یک طرفه در تمام سطوح اقتصادی کشور بود، اعلام کرد.”معاملهی ایران” قراردادی بود که در طی آن آمریکا ایران را، در ازای محدود کردن غنی سازی اورانیم، از تحریم های موجود خارج میکرد. این تحریم ها مانع تجارت ایران با کشور های اتحادیه اروپا میشد و به همین دلیل رهبران کشورهای اتحادیه اروپا برای نجات برجام تلاش کردند.
در نوامبر ۲۰۱۸، وقتی ترامپ تحریم ها را دوباره اجرا کرد، دسترسی ایران به صادرات نفت و سیستم مالی بینالملل قطع شد. در آن زمان، ترامپ اعلام کرد که ایران اگر با تقاضاهای جدید آمریکا موافقت نکند، با “انزوای اقتصادی” روبرو میشود. تا به امروز، آمریکا تحریمهایی را، بر علیه هزاران فرد و گروه، به قصد کاهش درآمد نفت ایران اعمال کرده است. اخیرا ترامپ گفت که بر خلاف این که “اقتصاد ایران در حال سقوط کردن است …هم میتوانیم به راحتی این مسئله را حل کنیم و هم به راحتی میتوانیم شرایط را خیلی بدتر کنیم.”
در نتیجه، به گفتهی ترامپ، آمریکا قدرت رفع و یا تشدید مسائل اقتصادی ایران را دارد. چیزی که مطرح نشدهاست، بهخصوص از طریق رسانهها، این است که این تحریمها که باعث سقوط اقتصاد کشور هستند، حملهای ب علیه عموم مردم است و مردم را آزرده است. این تحریمها موجب کمبود بیشتر دارو و تجهیزات پزشکی میشود که بهخصوص بیماران سرطانی را تحت تاثیر قرار میدهد. در ونزوئلا هم، که تحت تاثیر تحریمهایی مشابه آمریکا قرار دارد، چنین اتفاقاتی رخ داده است. در سال های ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ بیش از ۴۰۰۰۰ نفر تخمین زده شده که به سبب “مجازات جمعی” مردهاند.
با این حال، آمریکا، طی بیانیههایی ادعا میکند که تحریمها بر اقتصاد و عموم مردم ایران تاثیر جزیی دارند. برای مثال، براین هوک، رئیس “گروه اقدام ایران” وزارت خارجهی آمریکا، تاثیر تحریمها بر دسترسی به دارو و محصولات کشاورزی را تکذیب کرد.براین هوک، با این استدلال که تحریم هایی که باعث خسارت بر اقتصاد ایران شده اند جدا از کمبود مواد نیازهای اولیه مثل دارو و غذا هستند. او، به جای تحریم های “هدفمند” دولت ترامپ، ترجیع میدهد دولت ایران را مقصر بشناسد.
تحریم ها به شدت بر تولید نفت ایران ضربه میزنند
با توجه به بخش نفت ایران که دائماً مورد حملهی تحریمها قرار میگیرد، میتوان دید که چگونه این تحریمها روی اقتصادی که وابسته به تولید و صادرات نفت است تاثیر گذاشته است. برای مثال، ۷۰٪ از کالاهای صادراتی ایران سوخت است. با وجود این که در قرن اخیر، وابستگی به تولیدات نفت، به دلایلی که بخش عمدهای از آن تلاش دولت برای متنوع کردن اقتصاد کشور بوده، کاهش یافته است، در مارچ ۲۰۱۸ (قبل از اعلام شروع دوباره تحریمها) صندوق مالی بین المللی گزارش داد که ۴۰٪ درصد درآمد دولت در سال مالیاتی ۲۰۱۷-۲۰۱۶ از درآمد نفت بودهاست. آنها رقمی مشابه را، بدون پیش بینی تحریمهای جدید، برای سال مالیاتی ۲۰۱۸-۲۰۱۷ پیش بینی کردهاند. در نتیجه، کاهش شدید تولیدات نفت ایران چالش هایی را برای تامین نیازهای مردم کشور، واردات داروهای خارجی و تجهیزات پزشکی و دیگر تجهیزات نجات دهنده ایجاد میکند.
در نتیجه، باعث تعجب نیست که تصویب و لغو تحریمهای مختلف بر تولیدات نفت ایران تاثیر دارد (تصویر زیر را مشاهده کنید). در سال ۲۰۱۰، تحریمهای آمریکا روی سرمایهگذاری در سازمان نفت ایران تاثیر گذاشت و تعدادی از معاملات بینالمللی را ممنوع کرد. سپس، اوایل سال ۲۰۱۲، آمریکا و اتحادیه اروپا واردات نفت از ایران را ممنوع کردند و داراییهای بانک مرکزی را مسدود کردند. پس از آن، تولیدات نفت سقوط کرد و اواخر سال ۲۰۱۲ به پایین ترین سطح رسید. سپس، در اوایل سال ۲۰۱۶، برجام تصویب شد و تولیدات نفت به سرعت به درجهی تولید آن در سال ۲۰۰۷ بازگشت. این سطح از تولیدات تا ماه می ۲۰۱۸ ،که دولت ترامپ اعلام کرد که از برجام خارج خواهد شد، ادامه داشت. از ماه می ۲۰۱۸، تولیدات نفت ایران به شدت سقوط کرده، و در سال گذشته، ۴۰٪ کاهش یافته است. در چند ماه اخیر، حکمهای موقتی که آمریکا برای خریداران نفت ایران صادر کرده بود، منقضی شدند، در نتیجه، یکی از آخرین عاملهایی که باعث افزایش تولید نفت بود حذف شده است.
برای درک بهتر تاثیر این ضربهها، مقایسهی آن با اقتصاد آمریکا میتواند مفید باشد. اگر این اتفاق برای آمریکا بیفتد، ممکن است آمریکا با میزان ۱۶ درصد کاهش بودجه فدرالی، یا ۵۲۱ بیلیون دلار، روبرو شود. این مساوی با ۸۵٪ درصد از هزینههای احتیاطی غیرنظامی است. درحالیکه آمریکا میتواند با قرض کردن یا پول ساختن چنین کاهشی را جبران کند، ولی ایران، بدون ایجاد مشکلات اقتصادی بیشتر، نمیتواند چنین کاری بکند.
ضربههای اقتصادی گستردهتری هم وجود دارند. صندوق بین المللی پول، در گزارش به روز شده ای در ماه ژوییه، پیشبینی احتمال رشد ایران را، به دلیل “تاثیر فلجکنندهی تحریم های محکمتر آمریکا”، کاهش داد. طبق این پیشبینی، در سال ۲۰۱۹ ، برای ایران ۹.۳ درصد رکود اقتصادی تخمینزده شده است. این تجدید نظر در مقایسه با گزارشی در آوریل که ۶ درصد کاهش پیشبینی کرده بود، پسرفت چشمگیری دارد (قبل از تحریم ها، ۶ درصد پیشرفت اقتصادی پیشبینی میکردند). شاخصهای دیگری هم پس از تجدید تحریم ها پسرفت کردند: نرخ بیکاری ۲۵ درصد تخمینزده شده است؛ تورم به ۸۰ درصد رسیده است؛ و ارزش واحد پول نصف شده است.
تحریم ها مسائل اجتماعی را تشدید میکنند
به همان دلیلی که تولیدات نفت کشورش سقوط کردهاست، ایران نمیتواند مواد غذایی و دارو هم وارد کند: ایران در بازار آزاد خریداری برای نفت نمیتواند پیدا کند و در بازار آزاد نمیتواند مواد غذایی یا دارو بخرد. در واقع، ایران از سیستم مالی بینالمللی که تحت سلطهی ایالات متحده است، محروم شده است.
آمریکا، کنترل گستردهای بر معاملات بانکی بینالمللی اعمال میکند. یکی از روشهای کنترل آمریکا از طریق سویفت (SWIFT) و چیپس (CHIPS) است که بخش اعظمی از این پرداختها را به عهده دارند. سیستم سویفت که سیستم ارتباطی مشترکی است برای بانکها، تحت کنترل بانکهای آمریکا است و مسئولین آمریکایی در هیئت مدیرهی آن فعالیت میکنند. علاوه بر این، با این که سویفت در آمریکا مستقر نیست، تمام اطلاعات سیستمش را در دسترس آمریکا قرار میدهد، حتی اگر آن معاملات به آمریکا مربوط نشود. سیستم چیپس کارکرد ارتباطی و توافقی ارائه میدهد که طبق قوانین ایالات متحده اداره میشود، تعداد زیادی بانکهای آمریکایی به عنوان مالک در سیستم فعالیت میکنند و تحت نظارت مستقیم مسئولین آمریکایی است. این سیستم برای کامل کردن معاملات به شبکه ارتباطیای متکی است که بانکهایی که با هم ارتباط مستقیمی ندارند را به هم وصل میکند. در راس این سیستم ارتباطی، بانک ذخیرهی فدرال نیویورک، تحت کنترل مسئولین آمریکایی، که در نقش گزینهی آخر برای سایر بانکهای مرکزی است، قرار دارد.
سیستمی که اینگونه طراحی شده است معامله با یک واحد پولی مشترک (دلار)، از طریق یک بانک مشترک (بانک فدرال نیویورک) در یک چارچوب توافق شده (سویفت و چیپس) را برای بانکهایی که با هم ارتباطی ندارند تضمین میکند. با این حال، آمریکا روی معاملات این سیستم کنترل نامناسبی دارد. به حالت رسمی، دولت آمریکا، از طریق دفتر کنترل داراییهای خارجی، میتواند معاملات مربوط به ایران که از طریق سیستم و بانکهای تحت نظارتش انجام میشود را ممنوع کند. به حالت غیررسمی، دولت آمریکا میتواند سویفت، بانکهای مرکزی دیگر، بانکهای وابسته به آنها وحتی بعضی شرکتهای خاص را تحت فشار قرار دهد تا آنها سیاست رد همکاری با ایران را اتخاذ کنند. آنها به دلیل ترس از مجازات آمریکا (برای مثال، تحریم شدن)، ریسک معامله با ایران را نمیپذیرند، مگر اینکه هیچ تجارتی با آمریکا نداشته باشند و یا اموالشان تحت کنترل آمریکا نباشد.
به دلیل اینکه سیستم بینالمللی بانکی اینگونه طراحی شده است، تاثیر تحریمهای آمریکا بر اقتصاد ایران به این معنی است که ایران نه تنها نمیتواند به راحتی در بازار آزاد نفت بفروشد، بلکه مواد غذایی و دارو را نیز به راحتی نمیتواند بخرد، حتی با وجود اینکه، به گفته هوک، اسما مواد غذایی و دارو شامل این تحریمها نمیشوند. این به دلیل این است که، بانکها و مقامات ایرانی تحریم شده به دلیل جایگاهشان در سیستم بانکی ایران، در این معاملات هم، مانند معاملات نفتی، نقش دارند. قابل توجه است که در اکتبر ۲۰۱۸، دادگاه عدالت بینالملل به آمریکا دستور “برداشتن تمام موانعی” که بر تجهیزات دارو،مواد غذایی و حمل و نقل هوایی غیر نظامی (شامل هر مانعی در مقابل پرداخت و یا انتقال پول برای اینگونه مواد یا تجهیزات) تاثیر دارد را داد. در جواب این دستور، آمریکا، به جای پیروی کردن، از پیمانی که اساس این حکم را تشکیل میداد، صرف نظر کرد. باعث تعجب نیست که بیشتر مواقع، تلاش برای واردات مواد غذایی و دارو از طریق معافیتها بی نتیجه است. به نظر میرسد که این معافیتها به جای این که به واردات دارو و غذا کمک کنند، بیشتر برای دفع انتقاد از تحریمها است.
ولی علاوه بر این مسائل، حتی اگر در واقعیت مواد غذایی و دارو شامل تحریمهای رژیم نبودند، به هر حال تاثیر فلجکنندهی این تحریمها بر اقتصاد ایران، به توانایی مالی ایرانیان برای بدست آوردن مواد غذایی و دارو ضربه میزنند. ایران منابع کمتری برای اختصاص به تولیدات داخلی مواد غذایی و دارو و حتی منابع کمتر از آن برای واردات این محصولات دارد.
مطابقت با تحریمهای آمریکا
دور زدن این سیستم مالی به طور غیر مترقبهای دشوار است، ولی غیرممکن نیست. برای مثال، کشورها میتوانند سیستمی دو یا چند جانبه برای معامله با واحد پولی خودشان یا تسویه حساب با واحدی به غیر از دلار راهاندازی کنند. ایران میتواند با هند برای معاملات دوجانبه مذاکره کند: ایران برای تبادل نفت میتواند روپیه بپذیرد و سپس از روپیهها برای خرید کالای هندی استفاده کند. مسئله این است که برای این معاملات، باید مکانیزمهایی وجود داشته باشند (مانند پایه گذاری پرداخت موازی و عملکردهای بانکی). علاوه بر این، ایران باید استفادهای برای روپیههایی که در عوض نفت گرفته است، پیدا کند، که معمولا برای خریدن کالای هندی استفاده میشود (این به دلیل این است که تحریمها تبادل روپیه با واحدهای پول دیگر را در بازار آزاد دشوار میکند).
یک مکانیزم جدید و چند جانبه که نام مختصرش اینستکس (INSTEX) است وجود دارد که امیدوارکننده است. اینستکس میتواند به اتحادیه اروپا و ایران، بدون تکیه بر انتقال مستقیم یا استفاده از سیستم مالی تحت سلطهی آمریکا، اجازه تجارت بدهد. با اینکه در مراحل اولیه این سیستم فقط به تجارت بشردوستانه مربوط میشود، اینستکس میتواند مسیری جدید برای خرید نفت ایرانی بسازد. به هر حال، اینکه کشورهای اتحادیه اروپا به جای استفاده از کانالهای مستقر و پذیرفتن ریسک خشم آمریکا، یک سیستم مالی کاملا متفاوتی برای تجارت بشردوستانه راهاندازی کردهاند، قابل توجه است.
در هر صورت، این مکانیزمهای جایگزین از نفوذ آمریکا مصون نیستند. اخیرا، در مواقعی که کشوری اهدافش را برای توسعهی مکانیزمهای تجاری جایگزین اعلام کرده، آمریکا با استفاده از فشار سیاسی از آنها جلوگیری کرده است. این فشار شامل تهدیدهای اقتصادی آشکار و اصرار کردن به کشورهایی مانند هند است تا از استفادهی “دیدگاه محدود و دو طرفه ” در تجارت اقتصادی خودداری کنند.
در عین حال، ایران میتواند مقداری از نفت خود را به کشورهایی مثل چین، روسیه و هند به عنوان پرداخت بدهی یا به دلیل این که بانکهای این کشورها تجارت مهمی که تحت تاثیر غضب آمریکا قرار بگیرد ندارند، بفروشد. آنها به صورت پنهانی نیز موفق شدهاند که نفت را به خریداران منتقل کنند، ولی این همیشه از نفوذ کنترل آمریکا خارج نمیشود. به همین ترتیب، ایران میتواند، در حجم کمتری، واردات بعضی کالاها مانند موز را به دلیل تجربه و مهارت واردکنندگان، خارج از سیستم مالی فعلی حفظ کند.
قدرت بیش از حد
مشخص است که آمریکا موقعیت منحصر به فردی برای قطع واردات و صادرات هر کشور مورد نظرش دارد؛ با استفاده از تحریمهایی که تاثیر عمیقاً منفیای بر اقتصاد آن کشور میگذارد و میتواند محدودیتهای شدیدی بر توانایی دولت کشور برای برطرف کردن مسائل اقتصادی ایجاد کند.
در مورد ایران، تحریمهای آمریکا یعنی تولید نفت — یک صادرات حیاطی — در حال سقوط است، بیکاری در حال افزایش است و تورم، به دلیل کمبود صادرات، به درجات بالایی صعود کرده است. تمام این عوامل باعث دشواری خرید کالاهای اساسی و داروهای نجات دهنده برای ایرانیان شده است. اخیرا، داستانهای آزاردهندهای از بیمارستانهایی که با تمام شدن داروهای حیاتی سرطان روبرو شدهاند و بیمارهایی که توانایی پرداخت هزینه داروهایشان را ندارند گزارش شده است. مانند ونزوئلا و سایر کشورهایی که هدفگیری شدهاند، اینگونه تحریمها خسارتهای انسانیای به بار میآورند که همواره در حال رشد هستند. یکی از دلایلی که کارشناسان قوانین بینالمللی استدلال میکنند که تحریمهای یکجانبه طبق منشور سازمان ملل متحد و قوانین بینالمللی حقوق بشر غیرقانونی است، همین تاثیرات انسانی است.
با اینکه ایران به توسعه روشهای دیگری برای واردات و صادرات مشغول است، این که چه کاری به جز آزاد شدن از تحریم ها میتواند انجام بدهد، مشخص نیست. با این حال، مانند هوک، آمریکا مسئولیت مسائل اجتماعی و اقتصادیای که در اثر تحریمها به وجود آمده است را به گردن دولت ایران میاندازد. ولی ترامپ مسئلهی بزرگتری را آشکار میکند. این تحریمها دقیقا به دلیل همین مصیبتهایی که ایجاد میکنند موفق هستند. در واقع، آمریکا با بهخطر انداختن— و گاهی از بین بردن— زندگی هزاران ایرانی امیدوار است که دولت ایران تسلیم دستورهای او شود و یا با یک دولت سازگارتر جایگزین شود. اینکه آمریکا میتواند همچین راهکاری را پیش ببرد باید برای شهروندان دلسوز آمریکا و جامعه بینالمللی، به خصوص کسانی که برای قوانین بینالمللی احترام قائلاند، سوالات جدیای ایجاد کند.